|
تحقیقات آموزشی EDUCATIONAL RESEARCH Educational Research تحقیقات آموزشی سنجش و اندازه گیری آموزش تدریس روش تحقیق
| ||
|
ب-8) اختلال دیر آموزی این گروه از دانش آموزان به علت عملکرد ضعیف تحصیلی در کلیه دروس شناسایی می شوند ولی دارای عقب ماندگی متوسط یا شدید نمی باشند زیرا دسته های اخیر به زودی در کلاس های اول و دوم و یا قبل از ورود به مدرسه شناخته شده و در مدارس استثنایی یا مراکرز خاص این گونه کودکان تحت برنامه ویژه قرار می گیرند. تفاوت عمده این کودکان با کودکان عقب مانده متوسط یا شدید این است که گاهی تا سال های اولیه دوران ابتدایی شناخته نمی شوند و در اغلب موارد به عنوان کودکان تنبل یا پرت حواس معرفی می گردند. این دانش آموزان قادرند با حمایت خانواده و مدرسه در صورت دریافت کمک های آموزشی به صورت فردی دوران راهنمایی را طی نمایند ولی قادر به طی کردن دوران دبیرستان نمی باشند و باید به مشاغلی که نیازبه بهره هوشی کمتر دارد و کار حالت تکراری و بدون پیچیدگی است هدایت شوند. تقسیم بندی کودکان دیرآموز و عقب مانده هوشی بر اساس آخرین طبقه بندی های به عمل آمده: -1مرزی بهره ی هوشی بین 84-70یا71 -2خفیف بهره ی هوشی بی 69-50 -3متوسط بهره ی هوشی بین 49-35 -4شدید بهره ی هوشی بین 34-20 -5عمیق بهره ی هوشی پایین تر از 20 -6سایر عقب ماندگی ذهنی -7عقب ماندگی ذهنی نامشخص 1- در گروه مرزی: قادر به انجام کلیه امور خود می باشند و خود کفا بوده و می توانند شغل مناسب بهره ی هوشی خود را یافته و زندگی نسبتا عادی خود را طی نمایند. -2 در گروه خفیف: قدرت خود کفایی کارهای اولیه خود را دارند و میزان یادگیری آنها نسبت به دیگر دانش آموزان کندتر است و در سنین بزرگسالی در حد یک فرد 9تا12ساله قدرت یادگیری و هماهنگی دارند و نیز به آموزش ویژه در مدارس استثنایی نیاز دارند.قادر به ازدواج و تربیت کودکان خود نمی باشند و باید از حمایت خانواده و اطرافیان به صورت غیر مستقیم بهره مند گردند.البته اگر در برنامه آموزشی مناسبی قرار بگیرند به خود کفایی نسبی دست خواهند یافت. -3 در گروه متوسط: دارای ضعف در تکلم و گنجینه لغت و زبان می باشند و میزان بادگیری آنها محدود می باشد و مهارت های حرکتی و رشد حرکتی آنها نیز دچار تاخیر می باشد و در طول زندگی نیاز به حفاظت از طرف اطرافیان خود دارند و در آموزش تنها کلاس های اول و دوم را قادر می باشند که طی نمایند زیرا تا سنین بزرگسالی حداکثر در حد بهره ی هوشی کودکان 6تا9ساله می رسند. -4 در گروهی شدید: مانند گروه متوسط دارای تکلم بسیار پایین و حتی گاه بدون بیان تکلمی می باشند و دارای تاخیر در رشد حرکتی هستند.در سنین بزرگسالی حداکثر بهره ی هوشی بین3 تا 6ساله را دارا می باشند.این افراد قادر به زندگی مستقل در طول عمر خود نمی باشند و در سنین اولیه شناخته می شوند و به مدرسه فرستاده نمی شوند و تا سال های زیادی حتب رفع حوائج اولیه آنها به وسیله اطرافیان انجام می گیرد. 5 - گروه عقب ماندگی عمیق: این افراد حتی قادر به درک نیازها و احتیجات اولیه خود نمی باشند به طوری که اگر اطرافیان به آنها غذا ندهند و یا مراقبتشان نکنند- به زودی از گرسنگی می میرند-معمولا قادر به حرکت نیستند و یا به شدت دچار تاخیر حرکتی هستند.جزء صداهای اولیه هیچ گونه ارتباط کلامی بر قرار نمی کنند.و بیشتر در طول عمر مانند یک گیاه زندگی می کنند و بهره ی هوشی آنها حداکثر به پایین سنین 3سالگی می رسد. -6 سایر عقب ماندگی ذهنی: این افراد علاوه بر مشکل یکی از گروه های فوق دارای اختلالات ناشنوایی یا نابینایی یا دیگر معلولیت های جسمانی هم می باشند و یا دارای اختلال رفتاری هستند. و در واقع دارای دو معلولیت می باشند. -7 عقب ماندگی ذهنی نامشخص: گروهی هستند که علائمی از عقب ماندگی ذهنی را نشان می دهند ولی در حال حاضر اطلاعات کافی برای قرار دادن آنها در یکی از طبقات فوق وجود ندارند
دیسلكسی دیسلكسی، خوانشپریشی یا نارساخوانی، بیماری ناشناخته و مبهمی است كه متاسفانه به طور میانگین ۳۰ درصد از مبتلایان به آن، ترك تحصیل میكنند و انگیزه خودكشی در این افراد ۶ برابر دیگران است والدین بچههای مبتلا به دیسلكسی باید به آن ها اعتماد به نفس بدهند و تشویقشان كنند كه روی پای خودشان بایستند به فرمان معلم، كلاس غرق در آرامش میشود تا دانشآموزان واژههای كتاب را بشنوند و یاد بگیرند. مجبور است به دستور معلم بخواند اما نمیتواند تصور كند با آغاز به خواندن او چه اتفاقی میافتد. دلهره عجیبی دارد اما نمیتواند از دستور معلم سرپیچی كند، پس میخواند اما... خنده همكلاسیها سركلاس به هنگام خواندن او از روی كتاب و تلفظ ناصحیح كلمات، بدترین خاطره زندگیاش است. تجربه تلخی كه در به وجود آمدنش بیتقصیر است... دیسلكسی، خوانشپریشی یا نارساخوانی بیماری ناشناخته و مبهمی است كه متاسفانه به طور میانگین ۳۰ درصد از مبتلایان به آن، ترك تحصیل میكنند و انگیزه خودكشی در این افراد ۶ برابر دیگران است. دیسلكسی نوعی اختلال یادگیری است كه بر توانایی خواندن و نوشتن كودك تاثیر میگذارد و نشانههای آن در دوران دبستان آشكار میشود. كودك مبتلا به دیسلكسی اگرچه به نظر باهوش میرسد و هیچ مشكلی از نظر بینایی و شنوایی ندارد ولی با این حال نمیتواند روشهایی را كه به وی آموزش داده شده است در جهت خواندن، نوشتن و تلفظ كلمات به كار بندد. نارساخوانی برخلاف باور عموم، شكلی از عقبماندگی ذهنی نیست و رابطه مستقیم با معلولیت جسمی، مشكلات فرهنگی، وضعیت اقتصادی و اجتماعی پایین یا آسیبهای مادرزادی مغزی ندارد. كودكی كه مبتلا به دیسلكسی است به طور معمول تا قبل از ورود به مدرسه مشكلی ندارد. كودك با شروع آموزشها تازه متوجه میشود كه نمیتواند قدم به قدم با دیگران پیش برود و این امر، وی را آنقدر پریشان حال میكند كه یا كلاس را به هم میریزد یا گوشهگیر میشود. اما توجه داشته باشید دیسلكسی را نباید با اختلالات توجه، ناتواناییهای یادگیری ناشی از كمبود فرصتها و امكانات آموزشی مانند تعویض مكرر مدرسه، حضور نامنظم در كلاس یا فقدان آموزش در مهارتهای اصلی، عقبماندگی ذهنی، اختلال در خود فروماندگی، نقایص شنوایی و بینایی، ناتوانیهای فیزیكی، اختلالات هیجانی یا مشكلات رایج در فرآیند یادگیری زبان دوم اشتباه گرفت.
از جمله نشانههای بیماری نارساخوانی میتوان به تشخیص ندادن چپ و راست، بالا و پایین، ناتوانی در خواندن ساعتها، مشكل به یاد آوردن ترتیب ساعتهای هفته، ماهها، فصول، اختلالات گفتاری و ناتوانی در ساختن جملات اشاره كرد. كودك مبتلا به دیسلكسی حروف نزدیك به هم مثل ب، پ، ت، د، ف... را با هم اشتباه میگیرد و به طور معمول حروف بیصدا را جایگزین حروف صدادار میكند. البته این امر تصادفی است و گاهی نیز كودك كلمات را صحیح ادا میكند. شخص مبتلا به خوانشپریشی كلمات را برعكس میخواند، بعضی صداها را حذف میكند و روخوانیاش بریده بریده، نامفهوم و با شك و ترس است. دیسلكسی از نظر شدت متفاوت است و میزان آن بر حسب تعداد اشتباهات و مدت زمان خواندن یك متن در مقایسه با یك كودك عادی تشخیص داده میشود.
دلایل بروز بیماری دیسلكسی بسیار متفاوت است. در اروپا بیش از ۵/۲ میلیون كودك مبتلا به دیسلكسیاند و به همین دلیل محققان ۹ كشور اروپایی گرد هم آمدند تا با آزمایش روی ۴ هزار كودك دلایل و میزان مبتلایان به آن در زبانهای متعدد را بررسی كنند. پیش از این تحقیقات (عصبی ـ كالبدی(، گالابوردا، استاد عصبشناسی دانشگاه هاروارد آمریكا در سال ۱۹۷۹ و آزمایشهای پولسو در سال ۱۹۸۹ در دانشگاه میلان روشن كرده بود كه دیسلكسی بیماری عصبی با ریشه ژنتیكی است. آزمایشهای مغزی بیماران نیز مشخص كرد كه یكی از عوامل بروز خوانشپریشی تشكیل تودهای عصبی در منطقهای از مغز است. این تومورهای خارجی خود نتیجه جهشهای غیرطبیعی یا نامنظم بودن سلولهای خاكستری در مناطقی از پوسته مغزیاند. به عقیده دانشمندان عوامل دخیل در بروز بیماری دیسلكسی، ۵۰ درصد ژنتیكی و ۵۰ درصد محیطی است. عصب شناسان با كمك تصاویر مغزی بیماران دریافتند كه مغز این افراد در ۳منطقه نیمكره چپ، به ویژه نواحی پسسری، گیجگاهی ـ آهیانه و گیجگاهی، یعنی به طور دقیق مناطقی كه مربوط به توانایی خواندن است، كند عمل میكند. عوامل محیطی موجب بیماری دیسلكسی خود به دو دسته تقسیم میشود: عوامل زیستی كه طی زندگی رحمی روی جنین تاثیر میگذارد و تمام مسایلی كه پس از تولد برای نوزاد رخ میدهد. در حال حاضر این موضوع اثبات شده است كه ضربات مغزی و عوامل روانی فامیلی روی یادگیری، خواندن و نوشتن تاثیر میگذارد. در این میان روشهای آموزش و تلفیق ذكاوت نیز اهمیت ویژهای دارد. ●تفاوت زبانی شگفتانگیز آنجا است كه تعداد مبتلایان به بیماری دیسلكسی در بعضی زبانها بیش از بقیه زبانها است. اگرچه تمامی خوانشپریشان در تلفظ و به خاطر سپردن جملات كوتاه با مشكل روبهرو هستند ولی با این حال كودكانی كه زبان مادریشان ساده و با قاعده است، كمتر به دیسلكسی مبتلا میشوند و حتی در كودكان مبتلا، شدت بیماری كمتر است. در واقع ساختار زبان بسیار با اهمیت است. نتایج آزمایشی روی دانشجویان انگلیسی، فرانسوی و ایتالیایی نشان داده كه خوانشپریشان ایتالیایی سریعتر و بهتر از فرانسویها و انگلیسیها میخوانند. در واقع زبان انگلیسی بیقاعده و مركب است. در اشعار «لرد بایرون» برای ۴۰ آوا، هزار نوع املا وجود دارد. در مقایسه در زبان «مولیر» برای ۳۵ آوا ۱۹۰ املا و در زبان«دانته» برای ۲۵ آوا ۳۳ املا وجود دارد. به همین علت تعداد انگلیسیهای مبتلا به دیسلكسی بیش از فرانسویها و ایتالیاییها است. از سوی دیگر مبتلایان به این بیماری در میان آلمانیها و فنلاندیها كه زبان با قاعده دارند، بسیار كم است. در كشورهایی كه زبان با قاعده دارند، كودكان به طور میانگین در كمتر از سه ماه خواندن را میآموزند در حالی كه این روند در میان كودكانی كه زبان مادریشان پیچیده و بیقاعده است بیقاعده است به طور تدریجی و طی ۵ سال دبستان به طول میانجامد.
كودكی كه نارساخوانی دارد نیازمند توجه و كمك ویژه والدین است، با این حال نباید بیش از حد مراقب كودك بود. كودك را یك فرد شكست خورده درنظر نگیرید بلكه او را تشویق كنید تا مهارتهای جدیدی بیاموزد.
در واقع دیسلكسی درمان ندارد. كودك خوانشپریش در مدرسه، كودن خطاب میشود، از دوستانش فاصله میگیرد، از زندگی ناامید میشود و به همین علت است كه بیشتر دانشآموزان مبتلا به دیسلكسی در اروپا دست به خودكشی میزنند، در صورتی كه كودك مبتلا به دیسلكسی هیچگونه مشكل جسمی و روانی ندارد. ابتدا باید این مسایل را حل كرد سپس با استفاده از برنامهای ویژه و زیر نظر متخصصان براساس توانایی و مشكلات كودك، آموزش خواندن و نوشتن را آغاز كرد. فراموش نكنید ۵ تا ۱۰ درصد كودكان دبستانی دیسلكسی دارند. منبع: http://ld5222105.mihanblog.com موضوعات مرتبط: نظارت و راهنمایی تعلیماتی ,Consultation,guidance، روش تدریس Teaching Methoods، Learning disorders,disabilities اختلالات یادگیری، مقاله article، روانشناسی یادگیری Educational psicology، آموزش Education [ سه شنبه ۱۳۹۲/۰۳/۲۸ ] [ 17:48 ] [ مدیر گروه ]
|
||
| [ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] | ||